Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7619 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
velocity jump
U
جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
jump
U
جهت
jump
U
جهش
jump
U
جهیدن
jump all over someone
<idiom>
U
jump at
<idiom>
U
jump off
U
پرش
jump off
U
اغاز
jump on someone
<idiom>
U
jump off
U
شروع بحمله
jump off
U
شروع حمله
jump off
U
اغاز حمله
to jump on somebody
U
به کسی پریدن
[زود ایراد گرفتن از کاری که کرده شده یا چیزی که گفته شده]
to jump up at somebody
U
به کسی پریدن
[مانند سگ دوستانه یا خوشحال]
jump
U
حمله شمشیرباز با پرش به هوا
jump
U
جهش افزایش ناگهانی
jump
U
پرش
jump
U
پراندن جهاندن
jump
U
وفق دادن
jump
U
جوردرامدن
jump
U
خیز زدن
jump
U
پریدن
jump
U
جستن
jump
U
ترقی
jump
U
پریدن با چتر پرش اسب از مانع
jump
U
پرش به هوا با هر دوپا
jump
U
تغییرمسیر دادن و منحرف شدن
jump
U
خیز زاویه پرش لوله توپ
mean velocity
U
تندی میانگین
velocity
U
درجه تندی
velocity
U
سرعت انتقال
velocity
U
زرنگی
[چابکی]
velocity
U
چالاکی
velocity
U
چابکی
velocity
U
فرزی
velocity
U
بردار سرعت
[فیزیک]
velocity
U
سرعت حرکت
mean velocity
U
سرعت متوسط
velocity
U
سرعت گردش پول
velocity
U
سرعت دهانهای توپ
velocity
U
تندی
velocity
U
سرعت
velocity
U
سرعت سیر شتاب
velocity
U
تندی برحسب زمان
velocity
U
سرعت اولیه
velocity
U
بردار سرعت
jump altitude
U
ارتفاع پرش
jump line
U
سطر پرش
johnny jump up
U
گل بنفشه امریکایی
waltz jump
U
پرش والس
water jump
U
مانع ابی
water jump
U
چاله ابی در مسیر دو 0003 متربا مانع
jump rider
U
سوارکار در پرش
jump fishing
U
ماهیگیری سیار برای کشف محل ماهیها
jump kick
U
شوت درحال پرش
jump instruction
U
هدایت CPU به بخش دیگر برنامه
jump instruction
U
دستور برنامه نویسی برای خاتمه دادن به یک سری دستورات و هدایت پردازنده به بخش دیگر برنامه
jump altitude
U
ارتفاع مناسب برای پرش چتربازان
jump ball
U
جمپبال
jump instruction
U
دستوری که کنترل را از یک نقط ه برنامه به دیگری منتقل میکند بدون هیچ شرطی
jump ball
U
توپی که داور بین دوبازیگر به هوا می اندازد
jump instruction
U
پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
jump instruction
U
موقعتی که CUPU از دستورالعمل فعلی به نقط ه دیگر برنامه برود
jump instruction
U
موقعتی که پردازنده به بخش دیگر برنامه هدایت میشود در صورتی که شرط برقرار باشد
jump set
U
پاس پرشی
jump pass
U
پاس در حال پرش
strong jump
U
جهش ابی شدید
loop jump
U
پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
unconditional jump
U
جهش غیر شرطی
scissors jump
U
پرش قیچی در اسکیت
split jump
U
پرش روسی
squat jump
U
کلاغ پر
stag jump
U
پرش با پاهای باز در هوا
step jump
U
پرش و برگشت روی همان پا
two state jump
U
جهش دو حالتی
jump turn
U
تغییر جهت و پیچ در پرش
jump the gum
U
خطا در اغاز پرش
jump racing
U
مسابقه پرش از مانع
jump seat
U
صندلی تا شو
split jump
U
پرش از لبه عقبی یک پا بانیم چرخش و پرتاب پا به بالا وبرگشت
jump shooter
U
شوت جفت زن
jump spark
U
جرقه جهنده
jump speed
U
سرعت مناسب برای پرش باچتر
jump speed
U
سرعت پرش
jump spin
U
چرخش با اغاز پرش بهوا
jump stop
U
توقف ناگهانی با پرش بهواوچرخش
subroutine jump
U
جهش زیرروال
angle of jump
U
زاویه پرش
to jump at something
[colloquial]
U
به چیزی واکنش نشان دادن
jump to conclusions
<idiom>
U
counter jump
U
پرش با نیم چرخش وبازگشت روی لبه همان اسکیت
jump through a hoop
<idiom>
U
jump the gun
<idiom>
U
jump out of one's skin
<idiom>
U
jump on the bandwagon
<idiom>
[پیوستن به گرایش یا فعالیتی محبوب]
jump down someone's throat
<idiom>
U
jump bail
<idiom>
U
electron jump
U
پرش الکترون
go jump in a lake
<idiom>
U
رفتن وآزار نرساندن به کسی
conditional jump
U
جهش شرطی
long jump
U
پرش طول
combat jump
U
پرش با چتر درمنطقه دشمن
triple jump
U
پرش سه گام
angle of jump
U
زاویه پرش لوله توپ
ski jump
U
پرش با اسکی
to line-jump
U
داخل صف زدن
arabian jump
U
نیم پشتک
broad jump
U
پرش طول
jump joint
U
اتصال لب به لب
combat jump
U
پرش رزمی
To jump the queue.
U
خود را داخل صف جا زدن ( خارج از نوبت )
jump suit
U
روپوش
jump-starts
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
hydraulic jump
U
جهش هیدرولیک
jump-starting
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-started
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-start
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
hydraulic jump
U
جهش هیدرولیکی
jump suit
U
لباس خانه و استراحت
hydraulic jump
U
پرش هیدرولیک
jump suits
U
روپوش
To jump up . To be startled.
U
از جاپریدن
To jump across the stream.
U
ازروی نهر آب پریدن
To jump . To be startled.
U
ازجا پریدن
jump leads
U
باتریبهباتریکردنبرایروشنکردنماشین
high jump
U
پرش ارتفاع
jump jet
U
جتیکهمیتواندعمودیپروازکند
jump ski
U
پرشاسکی
jump suits
U
لباس خانه و استراحت
jump start
U
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
relative velocity
U
سرعت نسبی
remaining velocity
U
سرعت گلوله در نقاط مختلف مسیر حرکت
safe velocity
U
سرعت مطلوب
seepage velocity
U
سرعت زه اب
sound velocity
U
سرعت حرکت صوت در اب دریا
terminal velocity
U
سرعت حد
terminal velocity
U
سرعت گلوله داخل لوله
terminal velocity
U
سرعت داخلی گلوله
velocity constant
U
ثابت سرعت
velocity constant
U
ضریب سرعت
velocity of escape
U
سرعت گریز
velocity of fall
U
سرعت سقوط
velocity of light
U
سرعت نور
velocity of propagation
U
سرعت انتشار
velocity of retreat
U
سرعت متوسط اب در پائین دست سرریز
velocity ratio
U
نسبت سرعت
velocity stacks
U
لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
wind velocity
U
سرعت حرکت باد
wind velocity
U
سرعت باد
velocity of approach
U
سرعت متوسط اب هنگام رسیدن به تاج سرریز یا سد
velocity factor
U
ثابت سرعت
velocity factor
U
ضریب سرعت
velocity gradiant
U
میزان تغییر سرعت سیال درواحد مسافت عمود بر خط جریان
velocity modulation
U
تحمیل سرعتی
velocity of a wave
U
سرعت پخش موج
velocity of money
U
سرعت پول
velocity of advance
U
تندی پیشرفت
velocity microphone
U
میکروفون نواری
wave velocity
U
سرعت موج
conduction velocity
U
سرعت هدایت
income velocity
U
سرعت گردش پول
induced velocity
U
سرعت القاء شده
initial velocity
U
سرعت اولیه
initial velocity
U
سرعت ابتدایی توپ
initial velocity
U
سرعت اغازی
circular velocity
U
سرعت دایرهای
instantaneous velocity
U
سرعت لحظهای
instantaneous velocity
U
سرعت انی
intrinsic velocity
U
گرانروی ذاتی
charactristic velocity
U
مجموع تغییرات سرعت درمسیر یک ماموریت فضایی
conduction velocity
U
سرعت رسانش
high velocity
U
سرعت دهانهای زیاد
cut off velocity
U
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
critical velocity
U
سرعت بحرانی
discharge velocity
U
سرعت تخلیه
drift velocity
U
سرعت رانش
drift velocity
U
سرعت سوق
electron velocity
U
سرعت الکترونها
escape velocity
U
سرعت فرار
escape velocity
U
سرعت گریز
fall velocity
U
سرعت سقوط
final velocity
U
سرعت نهایی
friction velocity
U
سرعت اصطکاکی
group velocity
U
سرعت گروهی
high velocity
U
با سرعت ابتدایی زیاد
high velocity
U
سرعت اولیه زیاد
burnout velocity
U
سرعت موشک در خاتمه سوختن خرج و تمام شدن ان
income velocity
U
دفعاتی که پول برای خرید کالای کامل جدیدی خرج شود
reduced velocity
U
گرانروی کاهیده
angular velocity
U
سرعت زاویهای رهایی بمب
angular velocity
U
سرعت زاویهای
orbital velocity
U
سرعت مداری
peculiar velocity
U
سرعت خاص
absolute velocity
U
سرعت مطلق
permissible velocity
U
سرعت مجاز
permissible velocity
U
حداکثر سرعت اب در یک کانال که ایجادفرایش نکند
permissible velocity
U
تندی مجاز
phase velocity
U
سرعت فاز
phase velocity
U
سرعت موج
radial velocity
U
تندی شعاعی
radial velocity
U
سرعت شعاعی
Recent search history
Forum search
0
Local time-averaged velocity component
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com